روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

به همین سادگی

جمعه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۲۷ ب.ظ
دیشب جایی دعوت بودیم که اصلن دوست نداشتم برم و در آخرین لحظات فقط به خاطر یه نفر تو اون جمع حاضر شدم و رفتم.
دلم نمی خواست بهش بی احترامی کنم یا یه وقت ازم ناراحت بشه.
آخر شب موقع خداحافظی همون یه نفر بدون اینکه بدونه فقط به خاطر خودش رفتم، بهم گفت وقتی می بینمت خوشحال میشم.
همین...

  • ۹۷/۰۵/۱۹
  • خانوم فاف

نظرات  (۵)

منم همینطور^__^
پاسخ:
می توو 😘😘😘
به خاطر کی؟
آقا بنظر برین بش یگین بخاطر اوت رفتین منتی هم سرش بذارین.
بخاط کی جایی نمیرین،این بحث دقیق تری دست کم برای ماس!
:)
چه عجب پست گذاشتین!
پاسخ:
خونه ی یه فامیل دور و تازه مزدوج شده بود، که دلم نمی خواست برم.
مامان داماد هم بود که من خیلی دوسش دارم. هم مهربونه هم همیشه خیلی به من محبت داشته.حس کردم اگه نرم ناراحت میشه.
باز اگه سوالی بود بگو توضیح بدم 😎
سلام
احوال؟
التماس2آ!
پاسخ:
علیک سلام.
الحمدلله
حاجت روا ایشالا
؟
من هم یادم میاد که اون قدیما بیشتر گریه کنا ازم بزرگتر بودن ولی الان یه جورایی هوای کسوت و سنم رو نگه میدارن.زیاد حس خوبی از بزرگتر بودن ندارم.
+برای شما که به این زودی تموم نخواهد شد.از فردا آماده ی اربعین میشین!  (:
++التماس 2آی سنگین داریم!
پاسخ:
راستش منم امسال دلم گرفت...
+ خدا کنه امسالم بتونم برم. و همه ی اونایی که دلشون اونجاست اربعین کربلا باشن.
++ حاجت روا انشاءالله.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">