روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

سکوت و دیگر هیچ...

چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۸ ب.ظ

عید آمد و وااای فاطیمون تو چققققققد لاغر شدی ها شروع شد.😐😐😐

تصورشون از من فیله عایا؟

لازم به ذکره که من تو این یه ماه و نیم اخیر 4 کیلو به وزنم اضافه شده. بعد باز اینا میگن لاغر شدی.

لباسام تنگ شده... لباس نداررررم😭😭

  • ۹۶/۰۱/۰۲
  • خانوم فاف

نظرات  (۳)

تو فوبیای تنگی لباس داری😆
پاسخ:
به جان خودم مانتوم تنگ شده... حالا من هیچی... ترازو هم فوبیا موبیا داره؟😎😎
دیشب یه عالمه مرد و زن دور تا دور پذیرایی تو خونه داییم نشسته بودن بعد من و خواهرا رفتیم تو... بعد سلام علیک که خودش داستان داشت من رفتم یه اتاق دیگه وسایلمو بذارم همه داشتن در مورد لاغر و چاق شدن من نظر می دادن. ینی انقد من مهمم 😂😂
مانتوت تنگ شده!؟قدیما شلوارات تنگ می شد😆
تا میام کامنت بزارم مهمون میاد😐
پاسخ:
😂😂😂😂
اینجا خوبیت نداره... جزییاتشو تو تلگرام میگم بهت.
ما چند روز اول مهمون نداریم ... خودمون میریم مهمونی. دیروز هم اولین تلفات سال 96 رو دادیم... بابام که درگیره کفن و دفن و ختمه. ما هم باید نهایت سوء استفاده رو بکنیم. خدایش بیامرزد.
فاطیمون کیه؟!
اصلاح کنین:چاهار کیلو به "اضافه ی وزنتون"افزوده شده!     :)))))))))))
پاسخ:
فاطیمون خودشم دیگه..نگفته بودم؟
متاسفانه همینه که میگی!!! فاجعه س... فقط نمی دونم چرا همه در هر حالی فک می کنن من لاغر شدم.😢😢😢😢

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">