روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

اصن خوب کردم شکوندمش :))

جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۳۲ ب.ظ


امروز از صب یه عالمه خونه تکونی کردم.

نشون به اون نشون که زدم یه کاسه رو شکوندم.

.

یادم باشه بعدنا به یکی بگم که اگه می خوای بهت خسارت مالی نزنم، ازم انتظار خونه تکونی نداشته باش.

مدیونه اگه فکر کنه من با خونه تکونی مشکلی دارم... به فکر جیب خودشم 😆😆😆

عکس:بستنی خوران بعد از تکاندن خانه :)

  • ۹۵/۱۲/۰۶
  • خانوم فاف

نظرات  (۲)

خسته نباشی دلاور!(:
نوش جان! چه بستنی پر مغزی ولی می دونی که من بستنی دوست ن د ا ر م (:
پاسخ:
مچکرم :))))
بلی بلی. اتفاقن وقتی داشتم عکس می گرفتم یادت هم کردم. :)
بستنی :| اونم چه بستنی ای! اصلا نفهمیدم متن چی بود وقتی عکسو دیدم :))
پاسخ:
چیز خاصی نداشت متن... مهم عکسه بود😆😆😆

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">