- ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۴۱
دیروز که بردنمون ته دنیا، نت که هیچی... آنتن هم نداشتم.
امروزم مهمون داریم و مامان بابا قراره برن دنبالشون. بازم وقت ندارم. باید غذا بسازم.
الانم که میببنید اینارو نوشتم اومدم خرید، وسطاش وقت شد.
عید آمد و وااای فاطیمون تو چققققققد لاغر شدی ها شروع شد.😐😐😐
تصورشون از من فیله عایا؟
لازم به ذکره که من تو این یه ماه و نیم اخیر 4 کیلو به وزنم اضافه شده. بعد باز اینا میگن لاغر شدی.
لباسام تنگ شده... لباس نداررررم😭😭
1.1. 96 باید ثبت بشه.😉
سال خیلی خوبی باشه برای همه.
برسید به آرزوهاتون 🌸🌸
+ از بین روزایی که دوسشون داشتم انتخابشون کردم... بیشتر از این جا نمیشد
++ بعضیاشونو اینجا نوشتم... یه سری دیگه رو هم دوست داشتم بنویسم، ولی تنبلی و خستگی مانعم شد. وقتی هم که حسش اومد دیگه وقتش گذشته بود.
+++ برای خودم سال خوبی بود...
++++به امید اومدن یه سال خیلی بهتر برای همه