روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

عید همچنان ادامه دارد...

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ

دیروز که بردنمون ته دنیا، نت که هیچی... آنتن هم نداشتم.
امروزم مهمون داریم و مامان بابا قراره برن دنبالشون. بازم وقت ندارم. باید غذا بسازم.
الانم که میببنید اینارو نوشتم اومدم خرید، وسطاش وقت شد.


  • ۹۶/۰۱/۱۴
  • خانوم فاف

نظرات  (۲)

واقعا متاسفم!  :))))))))))))) 
گمونم اهل بیتتون رفتن سفر،بعد میزبان از اینایی بوده که زیادی سریع و در جا بازدید پس دادن دوس داره!
کارا رو بندازین گردن حمید! 
پاسخ:
جات خالی.. خیلییییی خوش گذشت :))))
مهمونای دیروز رو خیلی دوسشون دارم... فقط توقع داشتم زودتر بیان تا ما رو از دست مهمونی 13 به در نجات بدن 😆😆😆

یک عدد من، در حال خوردن کاسه دوم سوپ و تکان دادن سر هنگام خوندن پستات😆
پاسخ:
الان چه وقت سوپ خوردنه خو؟!!
من چی پس؟ 😆😆

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">