روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

چند وقتی میشه که جمعه ها رو به کوهنوردی اختصاص دادیم.

قدیما هم میرفتیم، ولی خیلی دست و پا شکسته و به صرف صبحونه.

ولی الان هم مرتب میریم. هم از این پایین پیاده کوه رو می پیموییم تا بالا.

اوایل هوا تمیز بود. یواش یواش سرد شد و نشونه های وارونگی هوا ظاهر شد. 

آسمون تهران از بالا کاملن 2 طبقه بود و ما از اونجا می دیدیم مردم تو چه هوایی دارن زندگی می کنن. بعد از چند ساعت آلودگی از پایین می رسید به بالاتر ها.

دو هفته پیش بود که داشتیم می رفتیم بالا و آلودگی قشنگ پشت سر ما داشت میومد و هفته ی پیش هم انقد کثیف بود که کلن قید کوه رفتنو زدیم.

.

این هفته اما یه تجربه ی خیلی جدید و جذابی بود برامون.

صبح که بیدار شدم و دیدم چقد برف اومده.

بابام اومدن و گفتن تو این برف چجوری می خوای بری؟ گفتم مثل همیشه ... بعد یه جور شعار طور گفتم که آدم وقتی یه چی رو دوست داره تا تهش میره جلو و کم نمیاره.

واقعن قضیه برا من رو کم کنی بود. یه رو کم کنی شخصی بین خودم و خودم.

دوستم پیام داد که آقا برفه. کوه کنسله. گفتم من میرم تنها. گفت پس منم میام. :))

کله ی صبح به شکل زیر برف رو از رو ماشین روبیدیم.

.

.

بعد دنبال دوست رفته و ماشینو خیلی پایین تر از همیشه پارکیندیم و راه افتادیم.

اولش قرار نبود تا بالای بالا بریم. ولی یهو دیدیم رسیدیم به آخر راه و از همیشه خیلی بیشتر راه رفتیم و بیشتر بهمون خوش گذشته.

.


البته خلوتی و دست نخورده بودن برفا هم تو این خوش گذشتن بی تاثیر نبود :))


اینم که موز در برفه... گذاشتیم خنک بشه بعد بخوریمشون :)))) 

.

.

اینم هنر ملته که پای کوه وقتی داشتیم بر می گشتیم دیدیمش 😊

*هنوز پس لرزه های سرمای صب مونده و چند دیقه یه بار یه ویبره میرم :)

*تجربه ی این چند وقت به من ثابت کرده که هیچی قد بالا رفتن کوه حال آدمو جا نمیاره. امتحان کنید.



  • خانوم فاف

چرا این روزا دهه ی اول محرم نیست؟!!

مثلن امشب باید شب هشتم باشه...

دریافت
حجم: 21.3 مگابایت

  • خانوم فاف

روزای پر کار قبل از عید برا ما از الان شروع شده و بلاگ نمی ذاره من فیلمشو اینجا آپلود کنم. (لوس:|)

اینه که فعلن به دو تا عکس از چوبزای رنگی و استراحت تایم کلاسمون اکتفا می کنم و تا درودی دیگر شما رو به خدای بزرگ می سپارم :))))

.

.

.

پ.ن: برا گرفتن این عکسا اصولن جان به لبشون می کنم. نمی ذارم قبل عکس چیزی بخورن که😎😎

واقعن خاطره سازی مهم تر نیست؟😆😆

  • خانوم فاف

صبحم با دیدن متنی که دو پست قبل گذاشتم شروع شد... گریه کردم. معده م داره بازی در میاره.

رفتم بیرون...همه جا یخ زده بود. در ماشین باز نمیشد. 

اومدم خونه... طبق روال این چند روزه تلویزیون شبکه خبر بود.

خبر فوری زده بودند که پیکر چندتا آتش نشان پیدا شده. گزارشگر از اونجا گزارش می کرد. داشتن یکی رو تشیع می کردن. یکی از آتش نشان ها ضجه میزد. گریه کردم.

اگه یه مرد بشینه یه گوشه و بلند بلند گریه کنه خیلی درده.

عجب داغی شده این پلاسکو. 

پیکرایی که همه فکر می کردن مذاب شدن دارن یکی یکی پیدا میشن.

خدا کنه همه شون پیدا بشن...

#قرآنی_که_نسوخت

  • خانوم فاف



گر سیل عالم پر شود، هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا


پ.ن: این عکسمو خیلی دوسش می داشتم، صبح هم داشتم این آهنگ سراجو گوش می دادم. دیدم خیلی به این عکسه میاد گفتم اینجا هم بذارمش. :))

پ.ن2 : چقد یخ زده همه جا :|

  • خانوم فاف

.

.


.

بسم الله

شاید همانطور که بوسه میزند ازش پرسیده باشد "تو قرآن مانوس که بودی عزیزم؟!.." شاید پرسیده باشد " آنجا از پاره های دل ما چه خبر؟!" شاید با گریه گفته باشد"اللهم بحق هذا القرآن.."

. .

#قرآن_مانوس 

#ما_هم_سوختیم

متن از : https://www.instagram.com/p/BPpIlexgiMa/

  • خانوم فاف

امروز یه روز جدیده دیگه؟!!

پس بی خیال روزای گذشته میشیم :))

  • خانوم فاف

حال همه ی ما واقعن بد است...

  • خانوم فاف

امروز 

ساعت 7 صبح

.

.

.


دیشب خواب میدیدم که نزدیک اربعینه و دوباره راه افتادم برم کربلا.

همه ش با خودم می گفتم چقد زود گذشت این یه سال... انگار همین دو سه ماه پیش کربلا بودم.

کاش تو بیداری هم همین بود...

.

.

.

26 سالگی خوب من تموم شد در حالی که دو تا سفر کربلا رو برام به یادگار گذاشت.

.

تا همیشه به یادت می مونم 26 سالگی عزیزم.

  • خانوم فاف

.

.

  • ۱۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۳
  • خانوم فاف