روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

از بورسی که خاطره شد...

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۳۸ ب.ظ

 

همه چی از پیامی شروع شد که دیشب از یه دوست گرفتم. داشت از بورس حرف می زد.

وسط حرفاش وسوسه شدم که بعد سه سال برم سراغ پنل کارگزاری بورسم. (واج آرایی سین)

بعد همه ی اون روزا برام زنده شد. 

اون قدیما یه دوستی داشتیم که تو کار بورس بود. یه روز بهم پیام داد که برم حساب کاربری باز کنم تو یکی از شعب کارگزاری فلان.

منم رفتم. اوایل اکانتم درست نمیشد. پیگیری های دوست و توضیحات من که بابام جان من رفتم دنبال کارا، ولی نشد! تا چند ماه ادامه داشت.

بالاخره یه روز تو یه طومار براش همه ی اون چند ماه رو تعریف کردم و بعد اینکه کلی خندید ازم معذرت خواهی کرد که متوجه مشکل کار نشده.

راهنماییم کرد و اکانت من درست شد.

نمی دونم چرا دلم خواست بنویسم اینارو..

حالا خیلی وقته ازش خبری نیست ولی احتمالن الان باید یه بچه ی 3 ساله داشته باشه. البته به گفته ی خودش.

 

 

  • ۹۸/۱۱/۲۸
  • خانوم فاف

نظرات  (۱)

علیرزا هم کارش همین بود.

بورس ایران بخاطر محدودیت سود و ضرر بازی واقعی نیس(5%بالا و پایین میاد!!!).

در مورد انتخابات بنویسین.

D:

پاسخ:
 از کجا معلوم فرد نام برده شده درون متن همون شخص مذکور در کامنت نباشه؟!! ؛)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">