لله علم و هو العلیم اما اونچه درمورد عالم ذر وارد شده خیلی درش اختلاف اومده.از شیخ مفید تا سید مرتضی و علامه مجلسی و طباطبایی صاحب المیزان و...
عالم ذر از عوالم جدا از عالم ماس.در واقع اینکه برخی زمان بهش اطلاق کردن محل تردیده.البته اونایی که به عالم ذر زمان اطلاق میکنن توجیهشو آیه ی ذر در سوره ی اعرافه که خداوند از فعل ماضی استفاده کردن.فرمودن"اخذ"!پس اولین مساله اینه که درک کنین باید زمان و مکان و این چیزا رو که از اعتباریات عالم ما هستند به درکتون از عالم ذر وارد نکنین.اون "اخذ" رو هم اینطور بگیرین که یک بار این اتفاق افتاد و دلیلی نداره بازم اتفاق نیفته.(احتمالا کمی حرفم عجیب بود ولی در ادامه متوجه منظورم میشین! )
مهر 92 داشتم یه چیزی برای فصلنامه ی جایی مینوشتم شاید 100 برگ فیش برداشتم و نوشتم ولی به توصیه ی یکی از رفقا ندادمش چاپ شه دلیلش هم 2 چیز بود.اول اینکه تلقی اکثر مفسرین اصطلاحی-من جمله آیةالله العظمی مکارم و طباطبایی صاحب المیزان-قرین به صحت نیس و ممکنه باعث هتک حرمت بشه و دوم اینکه برای اکثر خواننده های نشریات تخصصی 20بار خوندن یک مقاله برای حسن تفاهم اصلا قابل تصور نیس حتی اگه من به همین تعداد دفعات بازنویسیش کرده باشم.اون چه منم بهتون الان میگم هرچند ته مونده ی حافظه م از اون مقاله س ولی شاید نیاز باشه 7-8باری بخونیدش.البته در مورد شما چون دیالوگ برقراره کار راحتتره.
عالم ذر از عوالم دیگریه که در اکن خداوند از ما "عهد" گرفته.در سوره ی اعراف تنها عهد از توحیدگرفته شده.درکافی روایتی هست که جابر وجه اتصاف علی(ع) به امیرالمومنین رو از امام باقر(ع) میپرسه و حضرت میگن که خدا در قرآن ایشونو اینطور نامیده و آیه ی ذرو میخونن و به ادامه ی پرسش و پاسخ خداوند و خلق"محمد رسول من و علی امیرالمومنین"رو اضافه میکنن.
در روایت دیگری بازم تو کافی امام صادق نقل کردن که قریش از پیامبر دلیل خاتمیت و افضلیت ایشونو میپرسن که ایشون در جواب میگن که دلیلش اینه که اولین کسین که به خدا ایمان آورده و در اقرار به توحید از پیامبران دیگه پیش هستن.
روایاتی داریم که به روایات طینت مشهورن.این روایات گل اهل دوزخ و گل اهل بهشتو از دو عنصر متفاوت خاکی بیان میکنن.روایات دیگری هست که شیعیان از باقی گل اهل بیت(ع) خلق شدن.روایتی دیدم که یادم نیس منبعش کجا بود،گویا زراره نقل کرده در اون روایت از آب زلال و آب گند و 40 بامداد رها کردن مخلوط این دو با خاک آدم ابوالبشر حرف زده شده.
اما خصوصیات خلق در عالم ذر!عالم ذر محل به صحنه اومدن تمامیت عقل یه فرده چرا نه تنها که وسواس جن و انس نیست بلکه هوا و بی شک اماره هم خاموشه.در نتیجه ذرات(مایه ی بشر،روح یاهرچیز که قابل ادراک نیس ولی قابل تصدیق و اثباته درست مثل وجود خود خدا که قابل ادراک نیس ولی قابل اثبات و تصدیقه! )هر کدوم با هر وسعت و ژرفای وجودی و عقلانیشون تحقیق کلمه ی توحید،ییامت براومده از حکمت معطوف به توحید،عدالت براومده از توحید،نبوت براومده از توحیدو ولایت بر اومده از توحیدو درک میکنن و همگی با هر شرایط یکی پس از دیگری تصدیقش میکنن!"قالوا بلی!"نخست احمد(ص) و پس از ایشون صدیقه ی طاهره(س) و امیر(ع) و سپس معزالمومنین(ع) و بعد ایشون سیدالشهدا(ع) و بعد منتظرآل محمد(ع) و پس از ایشون سجاد و همینطور تا حضرت ابامحمدالعسکری(ع) به ترتیب افضلیت با یک"بلی" به توحید اقرار میکنن.پس از این ها صاحبین مقام محمود(شهدا و صالحین و صدقین و انبیا) هرکدوم به ترتیب فضل عقل و وسعت وجود و تقریب به مقام اهل بیت(ع) اقرار به توحید میکنن که قطعا یاران سیدالشهدا(ع) و یاران سایر امامان(ع) از اولین هاشون هستن.این ترتیب تا اشقی الاولین-پی کننده ی شتر-و اشقی الآخرین-عبدالرحمن بن یهودیه-ادامه داره.درواقع خداوند با اینکار حجت رو حتی بر اشقیا هم تموم میکنه که یعنی حتی شما هم اگر هوا و اماره رو کنار میگذاشتین با عقل خودتون درک معنا میسر بود براتون.همینه که امیر(ع) میگن خدا اگه پیامبری نمیفرستاد هم باز عقل به عبادت واحد احد میکشید.امام(ره) و تقریرشون بر فطری بودن دین هم از همین مساله میاد.
حالا اجازه بدین از سمت دیگه به قضیه نگاه کنیم،اگه عالم ذر هر لحظه برای ما رخ بده ماجرا چطوره؟یوسف(ع) وقتی زلیخا طلبش کرد با اقرار به توحید،پسش زد و...عباس(ع) وقتی شمر(لعنه الله) بهش امان نامه تعارف کرد با اقرار به توحید پسش زد و...علی(ع) وقتی جوونیشو در بستر پیامبر(ص) گذاشت هم اقرار به توحید کرد.شما هم وقتی از دست پدرتون ناراحتین ولی به روی ایشون لبخند میزنین هم دارین اقرار به توحید میکنین.درواقع عالم ذر و اولویت اقرار در اون،در دنیا ساری و جاریه.قطعا علی(ع) چون وسعت و ژرفای عقل و وجودش بینهایته،هر لحظه درحال "بلی" گفتنه.یک مثال هم بزنم براتون بهتر درک کنین:در موقعیت مشابه من و شما داریم کار درستو انجام میدیم ولی شما زودتر از من تصمیم میگیرین و اقدام میکنین.انجام کار درست بلی گفتنه.شما زودتر از من در عالم ذر به توحید اقرار کردین.شاید جای دیگه من زودتر اینکارو بکنم اما هیچکدوم از ما نمیتونه حتی بمقام سلمان برسه و در تصمیم و اقدام به کار مرضی خدا از ایشون پیش بیفته.چرا اینطوره؟چون من و شما هوا و وسواس داریم ولی سلمان رهیده.دقت کنین که شاید فلز شما از من بهتر باشه ولی اینجا ما در معرض وسواس و نفس قرار داریم و اگه شما بیش از من درگیر ایندو باشین من از شما پیش میفتم گو اینکه در عالم ذر مورد اشاره ی قرآن شما زودتر از من پاسخ گفتین.حالا با این چیزا دوباره روایاتی که گفتمو بخونین.مشخصه که از اعتقاد به عالم ذر با این تقریر جبر منتج نمیشه و اتفاقا ممکنه شیعه لب مرز تفویض الامر قرار بگیره.
اما درمحدوده ی انتخاب!روایات طینت قرینه ی این نظرن که ما با توجه به رده مون در اقرار به توحید و رسالت و ولایت دارای محدوده هایی هستیم.برخی که قطعا مشخصه کی و کجا و از چه صلب و رحمی خواهند بود.(چون ولایت امام مطرحه،چه وقت ینی در زمان ولایت امر چه امامی!)مثل معصوم و خواص اصحاب و البته برخی از اهل کفر!در این مساله هم یه نکته نهفته س!انتخاب های شما تخصیصات میخوره.مثلا اگر فردی حب یا ولایت علی تو کتش نره فقط میتونه از مادری زانیه متولد شه و ولدالزنا در دنیا بیش از هرکس باید تلاش کنه تا دام شیطان اسیرش نکنه.ولایت علی(ع) یکی و البته مهمترین تخصیص زننده س.یکی دیگه باز میران درکه.من و شما،زهیر و ام وهب نشدیم چون درک این دو از توحید از ما بالاتر بود پس انتخاب ما برای زمان(در زمان کدام امام باشیم.)هم محدود میشه.ما شیعه هستیم اما نه جایی در بین شهدای کربلا داشتیم نه جایی در بین کوفیان بی وفا به امام!این امور تخصیص زننده بسیاره ولی اجمالا انتخاب زمان و والدان و حتی مکان در عالم ذر پذیرفتنیه.و البته به شما بگم که ما دست به دامان پدر و مادران اهل ولایت شدیم و زمان حضرت حجت(ع) رو انتخاب کردیم که شخصا فکر میکنم باید بخاطرش خدا رو به عدد ریگ ها سپاس گفت.
- ۹۶/۱۰/۰۳