دیشب تا حالا
1. دیشب تا صبح بیدار بودم. پا به پای یه دوست تا خود صبح خندیدم و اشک ریختم. هر چند که از گریه هاش حرف خاصی نزد. ولی مطمئنم که اونم اشک ریخت. از زندگیش گفت. بهت زده شدم و کم آوردم تو جواب دادن. یه جاهایی انقد جو سنگین شد که فهمیدم خودش داره تلاش می کنه برای کم کردن بهت و تعجب من.
2. شب زنده داری و شنیدن اون حرفا معده مو بهم ریخته. با اینکه شب شام نخورده بودم، صبح هم بدون صبحونه از خونه زدم بیرون و عصر وقتی برگشتم با زور مامانم یکم ناهار خوردم. از دیشب تا حالا هنوز نتونستم یکم بخوابم.
3. صبح اول رفتم دنبال دوستم.با اون حال و اوضاعی که داشتم انقد بد رانندگی کردم که گفت دو روز پیش یه چراغ قرمزو ندیده و رد کرده. گفت جریمه ش 200 تومنه. راست میگه؟
من چندماه پیش تو یه روز 2 تا چراغ قرمزو رد کردم. یکی شو به بابام گفتم. ولی دومی رو جرات نکردم. ینی 400 تومن جریمه شدم؟ 😨😨
- ۹۶/۰۶/۱۱