روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

روزهای زندگی

روز نوشت های یک عدد دختر زمستونیِ عاشق بهار...

‏وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
.
.
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
.
.
✔ اگه دوست داشتید اینجارو بخونید :)
✔✔ اگه رمزو خواستید پیام بدید، در خدمتم :)

کلاس خوشمزه :)

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶ ق.ظ

روزای پر کار قبل از عید برا ما از الان شروع شده و بلاگ نمی ذاره من فیلمشو اینجا آپلود کنم. (لوس:|)

اینه که فعلن به دو تا عکس از چوبزای رنگی و استراحت تایم کلاسمون اکتفا می کنم و تا درودی دیگر شما رو به خدای بزرگ می سپارم :))))

.

.

.

پ.ن: برا گرفتن این عکسا اصولن جان به لبشون می کنم. نمی ذارم قبل عکس چیزی بخورن که😎😎

واقعن خاطره سازی مهم تر نیست؟😆😆

  • ۹۵/۱۱/۰۷
  • خانوم فاف

نظرات  (۴)

یکیشون ولی شیرکاکائوشو خورده😉😆
پاسخ:
اون استاده استاد.
مگه میشه حرفی زد عایا؟😆😆
ولی جدی قرار نبود تو کادرم باشه... یهو خودش خودجوش اومد.
بسی پایه س. عشقه منه❤❤
من بودم به مدیر می گفتم نخور عکسمو خراب نکن((: منو که میشناسی(;
پاسخ:
تو رو که می شناسم :))))
ولی یه بار هم منو استاد و سمیه کلاس بودیم فلافل خریدیم نذاشتم ساندویچاشونو بخورن تا عکس بندازم :)
سلام! من هم میخوام از این خوش مزه ها :|
پاسخ:
سلاملکوم.
شما تشریف بیارید ما در خدمتیم :)
اونم با این اضافه وزن!!!
:)))))))))
پاسخ:
😒😂😄😐😀😆😕
احساسات مختلف و همزمان من بعد از خوندن این کامنت :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">